جستجو
Generic filters

جستجو
Generic filters

جستجو
Generic filters

miracle the story

معجزه قصه در محتوا

فهرست مقاله

امروزه، جهان بیشتر از گلوله ها به کلمات محتاج است. با استفاده از کلمات می‌توان قصه‌ای ساخت که تاثیری شگرف در روح یک شخص ایجاد کند. که نه او را برای جنگ، بلکه برای رویارویی با جهانی در رویا آشنا کند. شما با قصه می‌توانید رویای رسیدن به قله‌های موفقیت در کسب کار خود را با معجزه قصه مشاهده کنید. پس قصه بگویید و قصه‌های دیگران را روایت کنید.

شاید افراد زیادی را دیده باشیم که از روایت یک داستان می‌ترسند و با خود می‌گویند: من روایتگر خوبی نیستم!

ANNETTE-SIMMONZ

 

آنت سایمونز در کتاب {بهترین قصه گو برنده است} می‌گوید:

اگر شما نفس می‌کشید پس قصه‌گو هم هستید.

 

قصه (story) چیست؟

 

what-is-story

قبل از هر چیز باید معنای روشنی از قصه در ذهن خود داشته باشیم، تا درست متوجه کارکرد های آن، چه در نوشتن محتوا و چه در صحبت‌ها و تعاملات داشته باشیم.
قصه، در واقع تجربه‌ای است که در ذهن و خیال ما شکل می‌گیرد. و آنقدر دقیق و با جزییات روایت می‌شود که مخاطب بتواند در ذهن خود قصه را تصور کند. چیزی شبیه به یک تجربه‌ی واقعی.

باید بتوانیم حقیقت و اعداد را در ذهن مخاطب خود بیاوریم. به طوری که با نشان دادن تجربه ها و یک اتفاق، نظر مخاطب را به قصه خود جلب کنیم. در واقع می‌توان از یک روایت به گونه‌ای استفاده کرد که به استدلال ما اعتبار ببخشد. روایت یک داستان یا قصه، این امکان را به ما می‌دهد که به موضوعات مختلف دیدگاهی نو ببخشیم و مخاطب خود را به شکلی جذاب به مسیر موضوع خود هدایت کنیم.

نکته حائز اهمیت این است که منبع ما معتبر و در یک چارچوب دقیق پی‌ریزی شده باشد، سپس قصه و روایت ما حول محور منابع بیان شود. این را باید دانست که آوردن قصه و روایت به معنی اعتبار بخشیدن به مقاله نیست بلکه باعث تاثیر بیشتر کلام و جذابیت محتوای ما می‌شود.

خیال، تمام آنچه لازم داریم

ما با خیال می‌توانیم از مرز های واقعیت فاصله بگیریم و آنچه که در ذهن داریم را رنگ دیگری ببخشیم.
خیال یک ابزار در دست نویسنده است که می‌تواند با آن مخاطب را چنان درگیر کند که نه تنها محتوا، بلکه تمام واقعیت را شیرین کند.

هدف از قصه در محتوا

 

 boy dreaming

شاید دیده باشیم که در بعضی از مقالات، قصه و روایت هایی وجود دارند که با متن و موضوع اصلی همخوانی ندارند. یا به موضوعی اشاره دارند که پیوستگی و انسجام در آن رعایت نشده است.
این بدان معنی است که، نویسنده در استفاده از حکایت و قصه حالت دل‌بخواهی دارد. یعنی هر جا که دلش خواست، حکایت تعریف میکند و هر جا که دلش نخواست، تعریف نمیکند. در واقع او از هدف قصه بی‌خبر است.

هدف ما از قصه این است که یک نمایشی در ذهن خواننده به‌ پا کنیم. نمایشی که مخاظب هیچ تصور یا ذهنیتی از آن ندارد و با قصه آن را درک می‌کند. برای مثال؛  تجربه‌ی خودمان را از یک پیاده روی در جنگل به مخاطبی که در کویر زندگی میکند بگوییم.
پس ارتباط قصه و آنچه در واقعیت است، بسیار اهمیت دارد و قصه نقش حامی مطالب ما را بر عهده خواهد داشت.

آن روی دیگر قصه

 

other-side-of-the-story

گاه تکیه بیش از حد به قصه ممکن است برای ما مشکل ساز شود. در نتیجه برعکس آن چیزی شود که ما تصور میکردیم. این از آنجایی نشأت میگیرد که خواننده و مخاطب از زاویه‌ دید دیگری به روایت ما نگاه کند و طرز فکر او متفاوت باشد. در این صورت ارتباط دقیقی با محتوای ما نخواهد گرفت.
اما وظیفه ما چیست؟
وظیفه ما به عنوان نویسنده که قصد ارائه موضوعی همراه با روایت داریم، این است که نوشته خود را منسجم و سرگرم کننده جلو ببریم.

قصه، ناقوس روشنایی

گاهی قصه می‌تواند عملکردی مثل ناقوس داشته باشد. ناقوس یعنی یک زنگ هشدار برای مخاطب که مراقب اطلاعاتی باشد که مطالعه میکند. یا او را به روشنایی بیشتر یعنی آگاهی برساند. قصه قدرت این‌را دارد که به ما بفهماند چرا باید به این موضوع توجه کنیم؟

روایت؛ یک ریسک شیرین

 

sweet risk

گاهی اوقات مطلب و موضوع ما دچار پیچیدگی‌هایی می‌شود و در واقع خواننده به دنبال روشنی موضوع است. در اینجا یک قصه می‌تواند همان ماهی بزرگی باشد که به دنبالش بودیم، همان مقصود شیرین. اما اگر روایت ما دور از قالب معنایی باشد، نه تنها باعث جذابیت نخواهد شد، بلکه خواننده از کل مقاله صرف نظر خواهد کرد.

جروم برونر (روانشناس انگلیسی) می‌گوید:

حقیقتی که در یک قصه پیچیده شده است، می‌تواند ۲۲ برابر تاثیر گذارتر از یک واقعیت ساده به یاد بماند.

یک روایت می‌تواند مثل یک صید بزرگ شیرین باشد اما اگر این صید بزرگ، چموشی کند، ممکن است باعث نابودی ماهی‌گیر شود. پس در آوردن روایت‌ها داشتن دقت بسیار مهم است.

پل همدلی نویسنده و مخاطب

 

bridge-of-empathy

شما مختار هستید هر طور که می‌خواهید مطلب خود را گسترش دهید. می‌توانید با اطلاعات خالی بنویسید و به دنبال مختصر نگه داشتن مطلب خودتان باشید، یا آن را بدون ارتباط جلو ببرید. ولی چه محتوایی تاثیر گذار است؟

آیا ما به دنبال چنین حالتی در نوشته خودمان هستیم؟ در پاسخ باید گفت: نه!  ارتباط بین نویسنده و خواننده، یک رکن اساسی در نوشته است. چطور می‌توان شخصی را که در نوشته خود به این موضوع اهمیت نمی‌دهد را نویسنده خطاب کنیم؟ علاقه خواننده اهمیت دارد و توجه به آن تاثیر قوی نوشته را به همراه خواهد داشت.

قصه، پلی خواهد شد میان نویسنده و مخاطب. زمانی که خواننده به عمق اندیشه ذهن نویسنده سفر میکند و در جوی‌ها و نهرهایش عاشقانه قدم میزند. درست درمیان آنچه که نویسنده به زیبایی برایش فراهم کرده. 🙂 مخاطب ما میتواند چنین سفری را تجربه کند، فقط باید او را در مسیر قصه هدایت کنیم و مکان درستی را برای سفرش انتخاب کرد.

جمع بندی

در آخر قصه می‌تواند محتوای ما را به اوج بکشاند یا ما را به زمین بزند. آنچه که اهمیت دارد این است که، ما از چه قصه‌ای در چه جایی استفاده میکنیم؟
آوردن زمان و مکان قصه تاثیر آن را مشخص خواهد کرد. شما هم میتوانید بهترین روایتگر خودتان و دیگران باشید. فقط باید، اصول نوشتن حکایت را رعایت کنید و در زمان مشخص روایت کنید. بهتره حس کنجکاوی خودتان را بالا ببرید و آماده یک روایت عالی بشوید.

حالا می‌توانید یک قصه جذاب برای تاثیرگذاری بیشتر محتوای خود بنویسید و با روایت آن چشمان مخاطبان خود را به محتوای خود میخ‌کوب کنید. شما چه تجربه هایی از معجزه قصه در محتوای خود دارید؟

5 2 رای ها
به این مقاله امتیاز بدهید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه‌ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اشتراک گذاری این مقاله: 

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp
0
کامنت‌هاx